دلار 31 هزار تومانی از کابوس تا واقعیتش تنها 3 ماه طول کشید. از 16 تیر تا مهر 99. اما چرا این ماههای اقتصاد ایران خطرناک است و نیاز به مراقبت دارد… چه باید کرد؟
محاسبات ساده نشان میدهد نرخ حقیقی دلار (تعدیل نرخ دلار با تورم) با هر سال پایه الان باید حدود 18 تا 22 تومان باشد. پس این نرخ فعلی حدود 50 درصد بیش از محدوده حقیقی است.
یا این نرخ به محدوده حقیقی خود بازمیگردد یا آنقدر تورم داخلی و بیثباتیها زیاد خواهد شد که دامنه نرخ حقیقی به نرخهای امروز نزدیک میشود. البته نوسان نرخ ارز غیرطبیعی نیست و به هزار و یک دلیل میتواند از نرخهای حقیقی فاصله بگیرد.
اما این نوسان بصورت خاص قابل پیشگیری بود و بدلیل بیتدبیری سیاستگذار اقتصادی کشور اتفاق افتاد. اما چگونه؟
دلار که 16 تیرماه 22.500 تومان بود ناگهان ظرف سه ماه به 31 هزار تومان رسید و افزایش 50 درصد داشت. این افزایش چند دلیل مشخص داشت که در نامه 25 پژوهشگر اقتصادی هم نسبت به آنها هشدار داده شده و اعلام شده بود این وضعیت نرخ بهره منفی و عدم فروش اوراق و هیجانات بورس سبب اوج گرفتن ارز و تورم در کل اقتصاد خواهد شد.
1- نرخ بهره حقیقی منفی حدود 12-13 درصد اولین دلیل است. بلحاظ تئوریک کاهش نرخ بهره سبب افزایش نرخ ارز و تقاضای خروج سرمایه میشود. از سوی دیگر بلحاظ عدم امکان رصد بازار ارز توسط سیستم مالیاتی، ارز به کالای سرمایهای تبدیل شده که منفی بودن نرخ بهره باعث افزایش تقاضا برای آن میشود.
2- انتظارات تورمی: عدم فروش اوراق به میزان کافی، چشمانداز تورمی بسیار نامطلوبی که پولیسازی بودجه بوجود آورده و نیز ریسکهای خارجی که در حال تحمیل شدن به اقتصاد کشور است، سبب درهمریختگی انتظارات شده و تقاضا برای خروج سرمایه یا خرید ارز را شدت بخشیده.
3- عدم تصحیح و افزایش نرخ بهره اوراق همچنین سبب شده تا مامن بدون ریسک ولی با نرخ مناسبی هم برای سرمایه گذاری وجود نداشته باشد و افراد بیشتری به سمت بازار ارز که به غلط تصور میکنند ممکن است ریسک کمتری داشته باشد هجوم میبرند.
4- همچنین وجود دامنه نوسان در بورس و حمایت از این بازار توسط بانکها و زیرمجموعههای آنها با وامهای بانکی سبب خروج حدود 30 هزار میلیارد تومان پول هوشمند (smart money) بصورت خالص از بازار سهام و روانه شدن بخشی از آن به بازار ارز شده است.
وجود دامنه نوسان اجازه ریزش نداده و دخالت دولت سبب شده پولهای هوشمند بتوانند در قیمتهای بالا از این بازار خارج شوند. این درحالیست که در بازارهای نرمال سهام در دنیا ریزش بدون دامنه نوسان خاصی اتفاق میفتد و فرصت خروج برای خواص ایجاد نمیشود لذا اثر تورمی جهش و سقوط بازار سهام صرفا از کانال اثر ثروت است نه از کانال خروج پولهای هوشمند. چرا که بدلیل سرعت ریزش، امکانی برای خروج در بازار بوجود نمیآید.
خبرهای غیررسمی صرافیها از روند و میزان حوالههای این روزها به دبی اعجاب آور و تاسف برانگیز است.
5- پولی کردن 75 هزار میلیارد تومان از بودجه دولت در اواخر سال گذشته که مستقیما از صندوق توسعه ملی و با مکانیسم افزایش پایه پولی انجام شد هرچند با فشار سازمان برنامه انجام شده اما عدم ایستادگی بانک مرکزی در این خصوص هم تامل برانگیز است و اثرات بزرگی دارد. این اثرات نیز با تاخیر 3 ماهه از ابتدای تابستان در حال نشان دادن خود در رشد نقدینگی است. اگر روند رشد نقدینگی تابستان با کسری 130 هزار میلیاردی که امسال دولت بدنبال پولی کردن آنست ادامه یابد متاسفانه رکوردهای رشد نقدینگی در تاریخ ایران شکسته خواهد شد.
چه اقداماتی باید انجام داد؟
1- روند پولیسازی کسری بودجه باید سریعا متوقف شود. بانک مرکزی اگر نتواند در برابر این خواسته نامشروع دولت ایستادگی کند شروع مسیر ونزوئلاییشدن ایران است.
عدم فروش اوراق که بدلیل نرخهای بهره پایین اوراق و با بهانههای واهی اتفاق افتاده باید سریعا اصلاح شده و حداقل هفتگی حدود 6500 میلیارد تومان اوراق فروخته شود.
برای فروش بیشتر سریعا باید سقف صندوقهای درآمد ثابت برداشته شود و خرید هفتگی اوراق مورد انتظار بانکها مشخص شده و به آنها اعلام شود.
2- در بورس دامنه نوسان برداشته شود یا وسیعتر شود و دولت دخالتی در بازار نکند. برای کمک به بورس میتواند قیمتگذاری کالاهای نهایی شرکتهای بورسی را کنار بگذارد.
3- نظارت بر ترازنامه بانکها توسط بانک مرکزی شدت بخشیده شده و جدی گرفته شود. تکرار اشتباه سیف و بهمنی نشان از عدم یادگیری از اشتباهات تکراری دارد. اصلاحات نظام بانکی باید با سرعت و جدیت بیشتر ادامه پیدا کند.
اگر سریعا این تصمیمها اجرایی نشود دلار 31 هزار تومانی تازه اول ماجرای افزایش نرخ دلار است.
نویسنده: صادق الحسینی